باهارلی گؤی مچید

با وجود صدمه های فراوانی که از زلزله دیده ، هنوز هم بقایای کاشیکاری و معماری آن از برجسته ترین آثار معماری آذربایجانی ایران به شمار میرود. گؤی مچید (مسجد کبود) تبریز، تنها یادگار به جای مانده از دوران حکمرانی قراقویونلوها در تبریز محسوب میشود و جالبتر آنکه تنها یادگار به جای مانده از یک مجموعه بزرگتر به نام مظفریه است. گؤی مچید (مسجد کبود) تبريز در زمره مساجد بسيار مهم و مشهور تاريخی جهان اسلام است.
با استناد به وقفنامه مظفریه، این مجموعه دربرگیرنده بناهای دیگری چون مقبره، زاویه، صحن، حوضخانه، غرفههای تابستانی و زمستانی، کتابخانه، مدرسه و خانقاه بود. از بد روزگار و به دنبال زلزله سال 1193 هجری تبریز و حوادث دیگر پس از آن به شدت ویران شد.
تنوع و ظرافت کاشیکاری و انواع خطوط بهکاررفته در آن و بهخصوص به دلیل رنگ لاجوردی کاشیکاریهای معرق آن سبب شدهاست که به «فیروزهٔ اسلام» شهرت یابد. سبک معماری این بنا به شیوه ترکی آذربایجانی است. از مصالح اصلی بکاررفته در این بنا آجر می باشد.گؤی مچید (مسجد کبود) دارای صحن مربع شکلیست که حوضی برای وضودر آن قرار دارد و شبستانهایی نیز جهت پناهگاه مستمندان، و درس خواندن در آن وجود دارد. سردر اصلی این مسجد که با کاشیکاریهای معرق تزئین شدهاست، کتیبهای دارد به خط رقاع که به سال 870 (قمری) نصب شدهاست. این کتیبه و دیگر کتیبههای سردر مسجد به خط نعمتالله البواب خوشنویس مشهور سده نهم است و سرکاری و نظارت بر ساخت آن با عزالدین بن ملک قاپوچی بودهاست.
امروزه بقایایی از بنای مسجد تنها یادگار به جای مانده از شکوه مجموعه مظفریه است. در گوشه و کنار این مسجد علامت تمغای (نشان) ایل باهارلو (باهارلی) به شکل بنایی موجود است. علت نام گذاری این مسجد به نام گؤی مچید (مسجد کبود) استفاده بسیار زیاد از کاشی هایی به رنگ آبی فیروزه ای (کبود) که در ترکی گؤی خوانده می شود ، بوده است.
جهانشاه، نامآورترین پادشاه قراقویونلو دستور ساخت مجموعه بنایی به نام مظفریه را صادر و مسئولیت ساخت آن را به همسر خود خاتون بیگم خاتون باهارلی (فرزند بیرام قرابیگ باهارلی ؛ و نوه الف قرابیگ و خواهر علی شکر بیگ باهارلی) واگذار کرد. جان بیگم همسر جهانشاه که از پسران قرایوسف و مطرح ترین پادشاه این سلسله به شمار می رود.
جان بیگم خاتون بنای مسجد را در سال 870 ه آغاز نمود. ابن الکربلائی ضمن توصیف آثار دوره جهانشاه، اشاره دارد که «در درآمد تبریز به جانب شرق، که “خیابان” گویند، عمارتی است در کمال لطافت و نکویی موسوم به “مظفّریه” از مآثر ابوالمظفّر جهانشاه پادشاه بن قرایوسف بن توره مش بن بیرام خواجه ترکمان، و این طبقه را “قراقویونلو” و “بارانی” نیز گویند. گویا این عمارت به سعی و اهتمام حرم محترم وی خاتون جان بیگم ـ اناراللّه برهانهاـ بنا شده. مشارٌالیها بسیار بسیار خیّره و صالحه و عفیفه بوده و در همان بقعه مدفون است و میرزا جهانشاه، که “حقیقی” تخلّص کرده و پادشاه عظیمالشأن بود، در دوازدهم شهر ربیع الثانی و سبعین وثمانمائه به دست حسن پادشاه کشته گشت، با اکثر اولاد در آن مقبره مدفونند، هرچند اثری از آنان پیدا نیست.» (ابن الکربلائی، 1344 و 1349، ج 1، ص 524)
خانوادهٔ حاکم قراقویونلو از قبیلهٔ ایوا، به ویژه ایل باهارلو بودند. (Peter B. Golden, An Introduction to the History of the Turkic Peoples, p. 367-368) قاراقويونلو با تشكيل دولت خود موفق شده اند نزديك به هفتاد سال بر بخش بزرگی از خاورميانه (شامل همه ايران)، قفقاز و آسياي صغير حکم برانند.
یکی از مشخصترین بازماندگان اتحادیه قراقویونلو، ایل باهارلوست که بخشی از آن در بهار و بخشی در استان فارس مستقر است، در اسامی طوایف ایل باهارلو طایفه ای بنام بارانلو وجود دارد، بارانلوها خانواده سلطنتی قراقویونلو را ساختند. پادشاهان قراقویونلو از خانواده قرامحمد برادر بایرام خوجه بودند و به بنی بهرلی نیز شهرت داشتند (کتاب نسب نامه خلفا و شهریاران اثر زامباور ص۳۸۴) علیشکر بیگ باهارلی سردار بزرگ قراقویونلو و برادر همسر جهانشاه قراقویونلو بود، یک بخش از بازماندگان علیشکر بیگ به هند رفتند، بیرام خان باهارلی و عبدالرحیم خان باهارلی بزرگان حکومت گورکانیان هند از اخلاف ایشان بودند، یکی دیگر از نوادگان علیشکر بیگ، موسی خان باهارلی است، ایشان و بازماندگانش از اواخر دوره صفوی سرپرست بخشی از ایل باهارلو در فارس بودند.
گردآوردنده : مسعود ابوابائی
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0