حقیقت موقوفه لالجین
حقیقت موقوفه لالجین
داستان وقف لالجین در هیاهوی رسانهها و برخی افراد، غبارآلود و مبهم شده است؛ اما وقت آن رسیده تا یکبار هم که شده بهصورت علمی، مستند و مستدل و از روی عدل و انصاف، شرح آن موقوفه و واقف بزرگ و محترم آن آورده شود. بالاخره مطلعین استان و آنهایی که دستی بر آتش دارند و میدانند چی به چی است، باید بدانند که موقوفات نه دیوار کوتاهی بوده که کمکاریها و ناتوانیهایشان را بر گردن آن بیندازند و نه مال بیصاحبی است که هرکس از راه رسید، بر سرش بزند. برخی خبرنگاران و افراد کماطلاع بدون رجوع به منابع تاریخی و پیگیریهای لازم و مقتضی، چیزهایی درباره بزرگزن تاریخ «زبیده خانم» و موقوفه ارزشمند او نوشته و به این ارزش معنوی و تاریخی استانمان ضربهها زدهاند؛ اما حقیقت داستان لالجین و زبیده خانم چیست؟
به گزارش ایوا بهار به نقل از روزنامه سپهر غرب ، حدود 170 سال پیش بنا بر رسم و قوانین آن روز کشور، بنا بر این بوده که اداره امور ولایات برعهده افرادی باشد که از مرکز تعیین میشدند؛ برای مثال ولایت همدان توسط خاندان قراگزلو و خوانین آنها اداره میشد، یک قدرت موازی و ناظر هم از سوی حکومت مرکزی برای اداره امور شهرها و روستاها منصوب میشد که معمولاً در مراکز مهم شهری مثل همدان مستقر بود و حاکم نام داشت. خوانین، فرمانداران ولایات بودند و امور نظامی، اقتصادی و امنیتی ولایات را برعهده داشتند و تقریباً مختار بودند و حاکم هم ضمن نظارت، چارچوبهای مشخصی برای جمعآوری مالیات، نظارت بر اصناف و پیگیری طرحهای توسعهای برعهده داشت و مانند یک استاندار عمل میکرد. خوانین مالکیت زمینهای کشاورزی تحت امر خود را برعهده داشتند و براساس قوانین میتوانستند آنها را در اختیار افراد مختلف مانند خُردهمالکان و رعایا قرار دهند و بعضی هم تحت مالکیت مطلق خود آنها بود.
مردم در قبال کار بر روی زمینها، سهم میبردند و به این واسطه نظام اقتصادی کشور اداره میشد، در این نظام که یک نظام شبهفئودال بود، مردم برده نبودند، بلکه بهعنوان نیروی کار دارای سهم مشخصی بودند که البته خیلی زیاد نبود، در عوض خوانین امنیت آنها را تضمین و قناتها و سیستم آب را مدیریت میکردند و بهطور تضمینی محصولات آنها را میخریدند و درصورت بروز مشکلات، به مردم یاری میدادند. در این میان برخی خوانین ستمگر بودند و از اختیارات خود سوء استفاده میکردند و برخی دیگر تعامل خوبی با مردم داشتند و بهعبارتی خلق از آنها راضی بود. بگذریم، غرض از این مقدمه شرح احوال آن روزگار کشور بود و نه تأیید خوانین و عملکرد آنها.
در دوران قاجار خوانین ولایات کوشش میکردند تا با خانواده شاه وصلتی داشته باشند، چون این وصلتها برای آنها اعتبار و تضمین به همراه داشت، سر دودمان و خان بزرگ خاندان قراگزلو (شاخه عاشقلو) محمدحسینخان بود.
محمدحسینخان پنج پسر داشت که یکی از آنها رستمخان (واقف گنجتپه) نام داشت و پسر رستمخان، علیخان نصرتالملک نامیده میشد، فردی خوشنام که با پیگیریهای پدرش، زبیده خانم دختر بیستوهفتم فتحعلیشاه را به زنی گرفت. آنها صاحب فرزندی بهنام حسینخان (حسامالملک یکم) شدند که به حسینخان امیر مشهور است. او از واقفین شهرستان بهار بوده و هماکنون املاک موقوفهای با نیت خیرات و مبرات در روستای مارهموار (راههموار) دارد. تا اینجا مشخص شد که با یک خانواده نیکوکار و خیراندیش روبهرو هستیم، افرادی که با وجود نام و نشان اربابیشان، انسانهایی دوراندیش بودهاند. پس از ورود زبیده خانم به همدان، جمع آنها جمعتر و نیکوکار دیگری به آنها افزوده شد. نصرتالملک براساس قوانین آن روز کشور دو دانگ از قصبه لالجین را که مالک آن بود، بهعنوان مهریه به همسرش سپرد. زبیده خانم به همدان آمد و در شورین ساکن شد؛ از نیکوکاری و نوعدوستی او سخنها گفته شده است.
در کتاب شرح حال فرهادمیرزا معتمدالدوله در وصف بزرگمنشی، دینداری، نوعدوستی، نیکوکاری، ذکرگویی و پاکدامنی زبیده خانم بهتفصیل سخن رفته و از او بهعنوان یکی از وارستهترین افراد زمان یاد شده است. ایرجمیرزا، شاعر معروف در وصف زبیده خانم میگوید: مگر خدا ما را بهخاطر ایشان ببخشد.
زبیده خانم که شاعر نیز بوده، در اشعارش «جهان» تخلص میکرده و از قضا اشعار پُرمغزی میسروده، هیچ مستمندی از در خانه او دست خالی برنمیگشته، بارها به زیارت امام حسین (ع) و عتبات رفت و مکه مکرمه و مدینه منوره را زیارت کرد؛ زبیده خانم در دوران زندگیاش برای سهولت رفتوآمد مردم به عراق، با هزینه شخصی خود چند پُل و کاروانسرا ساخت. مهمتری اثر او که از شاهکارهای هنر معماری ایران است، کاروانسرای تاجآباد نام دارد.
او همچنین با هزینه خودش ساختمان امامزاده یحیی (ع) واقع در بلوار شهید مدنی شهر همدان را مرمت کرد؛ اما بزرگترین کار او وقف دو دانگ از لالجین بود. زبیده خانم هیچچیز از مال دنیا برای وارثینش نگذاشت و هرچه بود را وقف عمران و آبادی کشور و مستمندان کرد. براساس اسناد و مدارک موجود در اداره کل اوقاف و امور خیریه استان همدان، مردم لالجین از 170 سال پیش تاکنون در مواقع سخت بارها از درآمدهای این موقوفه بهرهمند شدهاند و برای آنها پُل و راه ساخته شده است. لالجین اگرچه موقوفه بوده، اما نیت واقف آن پاک و در راه حلال و خیرات هزینه شده است و شاید برکت امروز این شهر جهانی بهخاطر همان نیکوکاریها است.
در 100 سال پیش مردم لالجین خودشان سهم وقف را به متولی میدادند و او بر طبق نیت واقف آن را در راه خیر هزینه میکرد؛ اما حالا چه؟ مطمئناً مردم متدین لالجین خوب میدانند که چه برکتی در این موقوفه نهفته است، اما گویا برخی از مسئولین دانسته یا ندانسته حقیقت را برای نسل جدید که نگفتهاند هیچ، بلکه آنها را گمراه هم کردهاند.
حالا حجت تمام است و این آگاهیبخشی صورت گرفته؛ تاریخ نشان داده که درافتادن و ضایع کردن مال موقوفه نابودی و بیآبرویی است. این را بزرگان لالجین که قرنها حق موقوفه را دادهاند و در اسناد موجود پای آن را انگشت زدهاند، میدانند. حالا نوبت مسئولین و رسانهها است که با چشم باز به این موقوفه بنگرند و از آن بگویند، بنویسند و عمل کنند.
ما باید روزی به این عقلانیت برسیم که ارزشهای استان را حفظ کنیم و نه اینکه آنها را بیاعتبار و مخل توسعه بدانیم و ندانمکاریهایمان را گردن موقوفات بیندازیم.
* خسرو محمدی
برچسب ها :اخبار شهرستان بهار ، لالجین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0